۱۳۸۸ فروردین ۳۰, یکشنبه

قلمو

وقتی قلمو را روی تخم چشمش گذاشتم ، احساس کردم خدام !
توی دانشگاه استاد ریخته‌گری گفت : این دیگر نامش قلمو نیست ، قلم‌آب است و من هر چه آن را روی قالب گِلی‌ام می‌کشیدم احساس خدا بودن نداشتم .