۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه

اینک برای من

من ندیدم عاقبت در آسمان شهر رویاها
نور خورشیدی
زیر پایم بوته‌های خشک با اندوه می‌نالند
((چهره‌ی خورشید شهر ما دریغا سخت تاریک است!))
خوب می‌دانم دیگر نیست امیدی
نیست امیدی .
...فروغ فرخزاد...