۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعه

نفت را گل نکنیم

نفت را گل نکنیم
حرف را ول نکنیم
زیادی زر زر نکنیم
در فرودست انگار سفره‌‌ای گشته پر نفت
یا که در بیشه‌ای دور سیب‌زمینی می‌روید
یا در آبادی کوزه‌ای پر می‌گردد
نفت را گل نکنیم
شاید این رئیس جمهور می رود در کنفرانسی تا فروشوید آبرویی
دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در نفت
زن زیبایی آمده لب رود
آب را گل بکنیم
گشت ارشاد او را خواهد برد
چه گوارا این نفت
چه زلال این چاه
مردم بالا دست سیب‌زمینی دوست دارند
نامه‌هاشان جوشان
گاوهاشان شیرافشان باد
من ندیدم دهشان
بی گمان پای چپرهاشان جا پای محموداست
چراغ نفتی آنجا می کند روشن پهنای کلام
بی گمان در ده بالا دست عقل‌ها کوتاه است
مردمش نمی دانند ، محمود چه گ‍‌ه‍‌ی‌است
بی گمان آنجا نفتی نفتی است
محمود که می‌آید
اهل ده باخبرند
چه دهی باید باشد نامه‌هاشان پر از عجز و نیاز
مردمان سر رود نفت را می‌نوشند
رای به محمود دادند
ما ولی رای ندهیم .

۴ نظر:

  1. تا انتها خوندم.بسیار باحال بود !!
    ولی خدایی ما هم هنوز نفهمیدین این دیگه چه گهیه !

    پاسخحذف
  2. هم خاطرات شیرین نوجوانی را زنده کرد، هم حناقی را که در چهار سال گذشته به ما گذشته!

    پاسخحذف
  3. اینو واقعا خودت گفتی؟!!! باحال بود .

    پاسخحذف

بوگو، خجالت نکش ...