نه ! توی آینه من نیستم
آنجا تنها دختری است که با مداد
چشمهایش را سیاه میکند .
نه من نیستم
صاحب آن چشمان عسلی سیاه شده من نیستم
آه نگویید
نگویید که دختر توی آینه
که شانههایش میلرزد
و در انتهای چشمانش
غمی بزرگ مثل اشک
پایین میریزد
منم !
نگویید که او ، منم .
...یه نقطهای...