۱۳۸۸ خرداد ۲۲, جمعه

nightmare

خواب دیده بودم در یک بعدازظهر غمگین پاییزی ، روی نیمکت پارک نشستند و یکدیگر را بوسیدند . اطرافشان را برگ‌های زرد گرفته و آسمان سیاه بود .
از خواب که بیدار شدم یک بعدازظهر غمگین پاییزی بود و من خیس عرق بودم .