سه سال و نیم از آخرین دیدارمون گذشته بود . دست بچهی بزرگم تو دستم بود و بچهی کوچیکم تو شکمم . داشتم از جلوی فرودگاه رد میشدم . یهو دیدمش ، با یه زن قد بلند موبور کک و مکی . منو ندید .
پیش خودم گفتم : خوب شد نقد رو ول نکردم نسیه رو بچسبم . تازه اگه نسیه رو هم میچسبیدم و جواب میداد از کجا معلوم خودم و بچههام الان ایدز نداشتیم؟!!!
پیش خودم گفتم : خوب شد نقد رو ول نکردم نسیه رو بچسبم . تازه اگه نسیه رو هم میچسبیدم و جواب میداد از کجا معلوم خودم و بچههام الان ایدز نداشتیم؟!!!
از جلو فرودگاه رو خوب اومدي
پاسخحذفینی دست بچه ی کوچیکش تو شکمش بود؟
پاسخحذفبله! بنده یادم هست یه دوره ای هم بود که تو لیست بلاگرولینگ جنابعالی بودم که انگار به پشم باد رفتم! جای تشکر داره!
پاسخحذفخودمم پی به این غلط دستوری برده بودم . اول نوشته بودم بچهی کوچیکمم توی شکمم ... ولی دیدم از نظر آهنگ و ادبی قشنگ نیست . میخواستم بنویسم بچهی کوچیکم هم ... دیدم بازم نمیشه . چون زبون گفتاریه نه نوشتاری ! خلاصه از بین این مشکلات غلط دستوری رو انتخاب کردم . تقصیر من نیست . مشکل از زبان فارسیه .
پاسخحذفاین که شد مثل سریال های کره ای فارسی وان! دقیقا وقتی داشتی از جلوی فرودگاه رد می شدی کاملا به طور اتفاقی یهو طرفو دیدی!!
پاسخحذفولی خوب تفکر یه زن از عوام رو نشون دادی: هدف فقط ازدواجه، نه با شخص مورد علاقه بلکه با هر خ.ری که شد!! زارت و زورت هم بچه دار شدن!! اون جمله ی آخر هم که شاهکاره!!
قضیه ی دست بچه دومت رو هم گرفته بودم. و خیلی از ادبیاتت خوشم اومد.
چش نداری موی بورشو ببینی میگی کک مکی؟
پاسخحذفزن e روس ؟
پاسخحذف