آوردهاند که مولانا جلالالدین رومی نشسته در باب علیت به بحث مشغول ، که شمس بر مجلس وارد شده و او را فرموده : من تو را خدایگان خواهم شناساند ! مولانا که وی را بدیده برای نخست بار ، تاب از دست داده و با وی در یک سرای شده تا بحث کنند . سه روز در آن سرای آنها در کار یک دیگر شدند . اول روز آنان بسان شصت و نه لاتینی که آن روزگاریان نوشتن آن را نمیدانستند ، بحث کردند . دوم روز آنها بر یک دیگر سوار شدند و سوم از آن سه ، هر یک بالانس زده و مخترع این سبک جیمناستیک نیز آن دواند .
پس از آن دوگانهای به جای آوردند و مولانا در هنگام سلام دوگانه از خویشتن پرسید چه کس مرا با این لذت وافر آشنا ساخت و این نعمت بزرگ بر من وارد کرد ؟ پس آنگه دیوانهوار به سپاس و عشق حق روی آورد و از صبح تا شب در کار خالق بود و از شب تا صبح در کار شمس !
این اسرار خیلی سری ان. به همین راحتی اینارو لو نده. کی میدونست اینا گی بودن؟ ها؟
پاسخحذفچقدر قشنگ گفتی ، راستی تو دقیقا کجا نشسته بودی ؟
پاسخحذفراجع به رابعه بنت کعب قزداری هم چیزایی شنیدی یا نه؟!!
پاسخحذف