توی کافی شاپ روبروی هم ، نشسته بودیم . دستم رو گرفته بود تو دستش . سرم پایین بود و با اون یکی دستم با قاشق بستنی بازی میکردم . میگفت : غصه نخور ! همهاش چهار ساله ، فقط منتظرم بمون ! میگفت و بغضش رو فرو میداد .
سرمو بلند کردم و بهش نگاه کردم . همینطور که بهش خیره بودم فکر کردم ...بعد در حالی که اشک تو چشمام جمع شده بود سعی کردم لبخند بزنم و گفتم : منتظرت میمونم ...
الان شش سال گذشته . من دو تا بچه دارم . آدم که نقد رو ول نمی کنه ، نسیه رو بچسبه !!!
سرمو بلند کردم و بهش نگاه کردم . همینطور که بهش خیره بودم فکر کردم ...بعد در حالی که اشک تو چشمام جمع شده بود سعی کردم لبخند بزنم و گفتم : منتظرت میمونم ...
الان شش سال گذشته . من دو تا بچه دارم . آدم که نقد رو ول نمی کنه ، نسیه رو بچسبه !!!
سلام
پاسخحذفعالی بود
چرا چند وقته به این سبک داستانی که آخرش غافلگیری باشه رو آوردی ؟؟!!
مینیمال هات که خوب بود
اینم که از آرشیو وبلاگ قبلی بود، مثل اینکه هوس کردی آیتمهای گذشته رو اینجا دوباره بذاری
پاسخحذفkasi ke rafte dige rafte
پاسخحذفدر نوع خودش جالب بود.
پاسخحذفخوب شد منتظرم نموندی! بچه! اونم دوتا!!!
پاسخحذفمرد می خواد انتظار کشیدن.
پاسخحذفکارت درست بود
پاسخحذفاحتمالآ
اونم الان بچه ء سومش رو گرفته بغلش و داره اینا رو میخونه
:)
راستی این مادرم سیگار میکشید رو از کجا شیرد کردی؟
پاسخحذفطی یک دسته گل قشنگ وبلاگم حذف شد !!!
پاسخحذفرفتم ورد پرس !!
ممنون اگه منو با آدرس جدید لینک کنی !!
همینو بگو!
پاسخحذفاشتباه از خودش بود!
wow
پاسخحذفوبلاگت خیلی اسم باحالی داره
این حقیقت نداره... نه... کمک...
پاسخحذفچه عشاق پایداری !
پاسخحذفلعنتی! حتی بهم نگفت منتظرم باش...
پاسخحذفاگر نقد را نچسبی، نقد به تو میچسباند!
پاسخحذفچرا این قدر پرسرعت عمل کردی در امر بچه دار شدن؟! جنس نقدی هم حد و اندازه ای داره!!!
پاسخحذفخييييييلي با حال بود...كلي كيف كردم...اينو بهش ميگن عشق قرن 21!!!
پاسخحذفhelp me with jhelofen
پاسخحذفhttp://jhelofen.blogspot.com/
این واقعی بود ... ؟؟ ... یعنی حال و روز خودت بود ؟؟؟
پاسخحذفخیلی باحالی
پاسخحذفیه سری هم به ما بزن
http://pesarhaji.wordpress.com
دقیقا چی رو فک کردی یه لحظه ؟
پاسخحذفدووم نگاه اشک خورده ی اونو داری ؟؟
البته این و وقتی میگی که زندگین رو روال باشه. اگه نباشه هزار بار خودت رو لعنت می کنی.
پاسخحذفراستی مرسی از اینکه لینک کردی :)
واللاآ ... خرم مگه
پاسخحذف( اینم میشد آخرش بیاد )
با حذفِ بارِ آبکیِ متن، میشه ازش یهپاراگرافِ خوب واسه شروعِ داستان ساخت؛ موافقی؟
پاسخحذف